یک انشا

یک انشا

انشا با موضوع آزاد چند انشاء زیبا توصیفی با موضوع پیشنهادی و مختلف

انشا با موضوع آزاد و پیشنهادی

مجموعه چند انشا زیبا با موضوع آزاد، پیشنهادی و به دلخواه را در این بخش آماده کرده ایم که موضوعات ادبی، مذهبی، علمی، مقاله و خاطره گویی می باشند و امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار دبستانی و دبیرستانی قرار بگیرند.

فهرست موضوعات این مطلب

موضوع انشا آزاد : انشا درمورد قطره اشک

قالب انشا : ساده و کودکانه در مورد اشک

قطره اشک آدما باهم فرق دارن

گاها انقدر دلشان میگیرد که اشک میریزند و گاها اشک شوق.هر از گاهی دل من هم انقدر می گیرد

که میخواهم به اندازه ی تمام ادمایی که تا بحال دیدم گریه کنم

اما نمیدانم چرا هر چه قدر گریه میکنم یک فرش پشمی بزرگ اشکهای مرا داخل خود می کشد و همچنان من هستم و یک آرزوی بزرگ.

آسمان هم اشک میریزد گاهی با خود فکر میکنم آسمان هم دلش گرفته

راستش را بخواهی نمیدانم چرا اشک های او خیلی خیلی زیاد از اشک های من است . شاید آسمان به جای همه گریه میکند .

گرچه میگویند (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)

اما این سوال هنوز در ذهن من است که چرا اشک های من به اندازه ی یک لیوان هم نمیشود .

شاید انقدر کوچکم که اشک های من هم مثل من کوچکند

و یا ان فرش پشمی نمیگذارد که من یک استخر در حیاط خونمون با قطره قطره اشکهایم بسازم .

همه میگریند از پیر تا جوان چون در زندگی اتفاقاتی خوش یا بد به سود و ضرر آنها رقم خورده است.

فکر نکنید اشک نشانه ی بچه بودن و لوسی است

اشک را میتوان در وفا. محبت. تجربه . عشق. دل سوختگی . شادی. غمگینی و هزاران چیز دیگر خلاصه کرد.

به واقع کسی که اشک میریزد به طبع در وجود او نشانه ای از محبت و مهربانی دیده میشود.

فکر نکنید اشک ریختن فقط امدن قطره های آبی بر روی گونه هاست . گاهی انسان در خودش میریزد.

سعی کنیم قطره اشکمان را مخفی نکنیم . چون کسی این کار را میکند به واقع دارد گریه میکند….

نتیجه گیری: به یاد روزی که هیچکس در دنیا بخاطر غم گریه نکند.

گاهی داشته های ما آرزوی دیگران است

اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی نا امید نشود.

موضوع انشا درمورد امید

مقدمه : وقتی چشمم به روزنه ی کوچکی در دل تاریکی افتاد که از آن باریکه ای نور فضای تاریک محیط را دگرگون می کرد، امیدها در دلم زنده شد. دیگر می توانم زنده بمانم، چون نوری هست. باید تلاشم را مضاعف کنم.» این قسمتی از داستانی است که فردی در داخل معدنی فروریخته گرفتار شده بود.

امید و امیدواری واژه های آشنایی هستند برای همه ی ماها. همه ی ماهایی که دائماً در برابر مشکلات کوچک و بزرگ از خود ضعف نشان می دهیم و گاهی دیگر حتی نا امید.

بنام خداوندی که نور امید را در دل های روشن نگه میداردما دائماً در حال استفاده کردن از واژه امید هستیم

اما شاید حتی معنی آنها را نیز درست درک نکرده باشیم.

وقتی که دیگر از روزمرگی ها و آشفتگی های دور و برمان خسته می شویم،

آهی از سر حسرت و ناچاری می کشیم که همین نشان دهنده ی نا امیدی در ماست

و می تواند تاثیراتی بیش از آنچه که فکر می کنیم برما بگذارد، زیرا از پس هر آهی، آهی دیگر می آید.

ما نباید خود را آنگونه که نیستیم بدانیم ولی نباید از آنچه که هستیم هم غافل شویم.

امید و امید داشتن به آینده یکی از اصولیست که می تواند اهداف بلند مدت ما را تحقق بخشد،

زیرا امید تنها وسیله ایست که می توان با آن بر خستگی ها، دلزدگی ها و تکرار ها چیره شد.

در دین مبین اسلام، به امید و امیدواری اهمیت زیادی داده اند تا آنجا که علی بن ابیطالب

می فرمایند:« بزرگترین گناه ناامیدی است.»

امروزه افرادی که دچار ناامیدی و دلخستگی می شوند را به روان پزشکان معرفی می کنند

ولی به نظر من تنها راه غلبه بر ناامیدی فقط و تنها فقط توکل است. زیرا با توکل بر خدا تمامی گرفتاری ها آسان گشته.

گاهی انسانها از برای مشغله های فکری و روحی دچار سردرگمی هایی می شوند که خود را

نمی توانند از آن ها رها سازند. شاید توکل همان باریکه ی نوری باشد که از روزنه ای کوچک فضای تاریک اطرافمان را، می تواند روشن کند.

نتیجه گیری: با توجه به گفته های فوق امید و امیدواری در هر کار و عملی یا هر رفتاری لازم و ضروری است. نمی توان بدون داشتن امید کاری را به نحو احسن انجام داد.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد زندگی 6 انشا در مورد اهداف زندگی و موفقیت در زندگی

موضوع انشا  ادبی در مورد سالی که گذشت

مقدمه : سال ها پی در پی میگذرند تو خود میدانی چه کنی که هر سالت رنگ تازه تری به خود بگیرد.

یک سال قرمز،یک سال آبی،یک سال بنفش هر سالت را رنگ کن

اما مشکی را از رنگ هایت جدا کن؛نگذار خاکستر بنشیند روی سال های رنگی ات.

متن انشا : من در سالی که گذشت یاد گرفتم زندگی چیزی جز پوچ نیست باید شاد زیست؛باید جور دیگر به این وضعیت خاکستری نگاه کرد.

یاد گرفتم اعتماد نکنم حتی به هواپیمای فوق پیشرفته ای که وارداتیست،حال آدم هایی که هرروز رنگ عوض میکنند جای خود دارند.

فهمیدم دریا با آن همه بزرگی اش ناتوان است

در برابر شعله های آتشی که افتاده بود به جان کشتی که سانچی نامیدنش همان کشتی که در بغل دریا آرام گرفت این یعنی غمگین ترین پارادوکس دنیا.

اولین رنگ تیره ی امسال را زلزله زد بر بوم رنگارنگ این کشور که لرزاند کرمانشاه استوار را کشت مردم قوی و بی گناه کرد را،

چنان لرزاند این کشور رنگارنگ را که ریخت تمام رنگ هایش از غصه و جایش را گرفت رنگ خاموش مشکی.

در این سال خاکستری و تیره برای آرامش باید پناه می بردی به بازی های کودکانه

تا کمی لبخند جا خوش کند بر لبانی که خندیدن را فراموش کردند

از گریه مرد کردی که کمک می خواست از زوج جوانی که عشقشان در آتش سوخت و از کوهی که سر راه هواپیما قرار گرفت.

نتیجه گیری:ولی من در این سالی که گذشت استوار بودن را به خوبی یاد گرفتم پس استوار میمانم تا مادر کشورم دوباره لباس رنگی به تن کند و بوم این کشور بشود پر از رنگ هایی که زندگی را معنا می کنند.

انشا درمورد راه رسیدن به خوشبختی

مقدمه : شاید تا به حال این کلمه را زیاد از دهان این و آن شنیده باشید دعایی که مخصوصا برای جوان ها میکنند و می گویند انشا الله خوشبخت شوید به راستی خوشبختی انسان در چیست ؟ انشای این بار من در مورد جواب این سوال است .

انشا موضوع ازاد کوتاهبسم الله الرحمن الرحیم

هر شخصی در این مورد دیدگاه متفاوتی دارد .

به طور مثال بعضی ها خوشبختی را در پولدار شدن میبینند .

بعضی ها در تحصیلات عالی و بعضی ها خوشبختی را در این میبینند

که بچه هایشان را به نحو احسنت به مدرسه یا دانشگاه بفرستند و امکانات زندگی برایشان فراهم کنند .

اما راه خوشبختی از نظر یک نوجوان میتواند متفاوت تر از این ها باشد .

با خودم فکر کردم مثلا اگر من یک اتاق لوکس با یک دکوراسیون کامل

و وسایلی مثل لب تاپ ، موبایل یا لباسهای و کفشهای خیلی شیک داشته باشم

و البته درسم هم خوب باشد و هر کلاسی بخواهم بتوانم بروم خوشبخت هستم ؟

آیا واقعا این خوشیختی است ؟

کمی دقیق تر به موضوع نگاه کردم با خودفکر کردم یک نوجوان دارای همه ی این امکانات هست اما یک مشکل جسمی یا روحی دارد .

همه ی این امکانات به چه درد او می خورد ؟

پس خوشبختی فقط در این چیزها نیست برای همین فکر کردم ببینم خدا چه نعمت هایی در اختیار من قرار داده .

من یک خانواده خیلی خوب دارم پدری که به خاطر خانواده اش از صبح تا شب زحمت می کشد

مادری که دلسوزانه در خانه برای ما زحمت می کشد .

خانه ای زیبا که در آن زندگی می کنم ،

دوستان خوب ، معلمان بسیار خوب و مهم تر از همه نعمت سلامتی که خدا به من داده و نعمت های بسیار دیگر .

اما با این همه نعمت ، حالا راه خوشبختی چیست ؟

به نظر من هر انسانی باید در زندگی قبل از هر چیز شکر گزار خدا باشد و مسیر درست را انتخاب کند .

مسیری که خدا از طریق پیامبران ما را به آن راهنمایی کرده.

از کجی ها و ناراستی ها دوری کنیم با کار و تلاش به اهداف خود برسیم .

ما نوجوانان با درس خواندن و رسیدن به مقاطع بالای علمی بتوانیم خدمتی به مردم بکنیم

سعی کنیم با پیروی از دستورات پیامبران و بزرگان دین در راه خوشبختی قرار بگیریم .

یک انسان هیچوقت یک پزشک ، یک هنرمند یا یک خلافکار به دنیا نمی آید

و این خود انسان است که در مسیری قرار میگیرد که مثلا یک پزشک میشود یا یک خلافکار .

پس سعی میکنیم همیشه از خانواده ، مربیان و معلمان راهنمایی بگیریم

درس بخوانیم ، با خدا باشیم و یادمان باشد که خوشبختی فقط در پولدار بودن با تحصیلات عالی نیست

نتیجه گیری: به نظر من یک انسان وقتی به خوشبختی نزدیک میشود که بفهمد خدا در این دنیا او را بیهوده نیا فریده . سپس در را ه پوچ قرار نگیرد با اعتقاد به قلبی به خدا و وظایف دینی خود عمل کند . به حقوق سه گانه حق الله – حق النفس –و حق الناس عمل کند و با کار و تلاش زندگی مرفحی را برای خانواده خود فراهم کند ، اما از تجملات و ریخت و پاش ها ی اضافی دوری کند و اگر خیلی پولدار شد ، زکات و خمس و انفاق با دیگران را فراموش نکند و سعی کند با اخلاق بسیار خوب و رفتار نیکو خود را به خوشبختی نزدیک کند

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد خدا مجموعه 5 انشا زیبا در مورد خداوند

انشا درمورد زیبایی های نماز ویژه پایه یازدهم

صدای دلنشینی گوشهایم را نوازش میکند و سکوت و تنهایی ام را در هم میشکند بویی به مشامم میرسد.عصاره عطر اقیاقیاست که با گل رز امیخته شده و فریاد دلنشین الله اکبر را با نسیم صبحگاهی به در خانه مردم می کوبد؛خدا بزرگ است.« حی علی فلاح»بشتابید به سوی رستگاری.

از خواب برمی خیزم به کنار حوض می روم شنای ماهیان درون حوض مرا به یاد،شستشوی انسان بوسیله ی نماز های پنج گانه می اندازد. چه صدای دلنشینی«لا اله الا الله»معبودی جز او نیست.سجاده ام را باز می کنم،فریادی از درون،خود را به دیواره های وجودم می کوبد و انگار دیگر تحمل سکوت را ندارد.

می خواهد بغض سکوتش را بشکند و فریاد بزند و با خدای خویش راز و نیاز کند. قنوت چه لحظه زیبایی است. انسان را به یاد ان پرستویی می اندازد که سالهاست در فراغش به افق نظاره میکند. و من در بی کسی هایم تنها نام مقدس تو را زمزمه میکنم چون تو تنها کسی هستی که در اوج فاصله ها صدایم را میشنوی. ای یاری دهنده دلهای ناامید از تو میخواهم دلم را با نورت روشن سازی ودر هنگام مصیبت ها پناه دل بی کسم باشی.

نماز را دوست دارم وقتی که سر بر سجده میگذارم ودر مقابل مقام بلند تو حاجتم را میخواهم وقتی که سجده میکنم میخواهم ساخته شدن وجودم از خاک را به یاد آورم و همچنین از نعمت های بی کران خداوند تشکر کنم.وقتی نماز میخوانم به کرانه های آسمان میرسم،به اعلاء و به عروج میرسم نماز لحظه ی زیبایی است.

نتیجه گیری: آری چه زیباست زمانی که فرشتگان در زمان خواندن تو را همراهی میکنند و آن نور و درخششی که در چهره ی ما پدیدار می گردد.فرشتگان را ببین در دستهایشان قلم هایی است که ثواب نماز را می نویسند قلم هایشان از جنس انوار الهی است. انسان با نماز به شناخت حقیقی خدا می رسد. و چه زیباست مرگ در حال نماز.

انشا داستانی درمورد هوای بارانی

ضربه های پی در پی و شلاق مانند باران را بر شیشه ی پنجره شنیدم.ازکودکی هوای بارانی برایم خوشایند بود. حس خوشایندی درتک تک ذرات وجودم تزریق می کرد که مرا به یاد آن بادبادک زردم می انداخت. حس پرواز را به یادم می آورد، حس آرامش، حس عشقی که من به آن دست سازه ی کودکی ام داشتم.

ازخانه بیرون می روم. دوست ندارم این هوای دلپذیر را حتی یک ثانیه هم از دست بدهم.درپیاده رو پسرک بازیگوشی را دیدم که از چشمانش شری وشلوغی می بارید. مادرش به زور مهارش می کرد. می ترسید باز هم بایستد و هوس بازیگوشی و شیطنت به سرش بزند و چادر مشکی او را پراز گل و لای کند.

دروسط خیابان بین ماشین های پشت چراغ قرمز، دخترک فال فروشی را دیدم که نوک بینی اش قرمز شده بود. خیلی خوب احساس می کردم که دستانش برای کوبیدن شیشه و متوجه کردن راننده، هیچ حسی ندارد اما به امید به فروش رفتن فال هایش پنجره ها را می کوبید.

انش با موضوع ازاد در مورد هوای بارانیآن قدر می کوبید تا بالاخره دل یکی از آن آدم هایی که هرکدام پشت اتومبیل گران قیمتشان هستند ، به رحم آید.هیچ کدام خبر ازقلب شکسته دخترک نداشتند که چند روزی است که گرسنه است . اکثر آن ها، با بی رحمی تمام، از کناردخترک عبور می کردند، حتی دریغ ازیک نگاه سرسری .

دخترک ماند و فال هایش وخیابان سرد و شلوغ .نگاهم می افتد به شیشه بخار گرفته ی مغازه ها. دلم می خواست داخل بودم و باانگشتانم بر رویشان خطی می کشیدم ، یک خط ممتد به روی تمام شیشه های بخارگرفته .درحال و هوای خودم بودم که یک نفر به من تنه زد. آن قدر عجله داشت برود به یک سرپناه که گویا زیبایی این روز به یادماندنی را نمی دید .

عابران پیاده هرکدام چیزی را بالای سرخود گرفته بودند تا قطرات باران آنها را خیس نکند یکی کیفش را، یکی کتابش را.درآن طرف خیابان خانواده چهار نفره خندانی را دیدم که سوار بر موتورند و با خنده وشوخی به باران اجازه ی فرود می دهند. به آنها لبخند می زنم، شاید درمیان آن همه افراد مختلف فقط آنها هستند که از باران لذت می برند

.سرم را بالا می گیرم ، آسمان تیره و درحال غرش را مشاهده می کنم. دستانم را باز می کنم و قطرات باران را درآغوش می گیرم و این روز را از اعماق وجود در دفترچه ی خاطرات ذهنم ثبت می کنم.

مطلب مشابه: انشا با موضوع درخت 7 انشا زیبا با موضوع درخت و فوایدی که دارد برای کودک و نوجوان

انشا درمورد فداکاری

مقدمه : قلم را در دست میگیرم تا از اهمیت و فداکاری برای شما انشا بنویسم .انشا آزاد کلاس دهمبنام خداوندی که نیکوکاران را دوست دارد

فداکاری و از خودگذشتکی اصلی مهم در زندگی است و شخص فداکار یک برتری و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر انسان ها دارند

فداکاری و از خودگذشتگی اصل مهمی در زندگی که باعث بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی میشود .

فداکاری برای هر شخصی و در هر کاری لازم وضروری هست .

فداکاری را میتوان از اتش نشان ها اموخت .

انها در کار خود بسیار فداکارند و حتی برای انجام کار و وظیفه خود از جان خود نیز میگذرند .

فداکار ترین شخص در همه مردم پدر است .

پدر هرکسی برای فرزندان خود هرگونه فداکاری و از خود گذشتگی انجام میدهد

و به همین دلیل است که فداکار ترین شخص زندگی هرکسی پدر است .

فداکاری شکل های گوناگونی بین مردم دارد ,

همچون فداکاری برای وطن که ما شهید های بزرگ و و بلند مرتبه زیادی داریم

که برای وطن خویش حتی از جان خود گذشته اند.

فداکاری برای خانواده همچون پدری که تمام وقت خود را با کار کردن میگذراند

تا فرزندانش بتوانند در بهترین مدارس و دانشگاه ها درس بخواند

و در امکاناتشان برای درس خواندن هیچ کمبودی وجود نداشته باشد .

نتیجه گیری: ما نیز باید در فداکاری و فداکار بودن کوشا باشیم و ان را در برنامه ها و اهداف اصلی زندگیمان قرار دهیم.

انشا در مورد پدر

روز پدر روزی که میتوانیم با یک هدیه از زحمات پدر خود تشکر کنیم روز پدر روزی است که بالاخره ما هم میتوانیم پدرمان رو خوشحال کنیم

و معمولا اینکار را با خرید یک هدیه انجام میدهیمولی همه ی پدر ها بیشتر از خرید هدیه با این خوشحال میشوند که جواب زحمت های انها را بدهیمو به فکر خوبی خودمان و اینده مان باشیمو ما هم در همه ی روزهای زندگیمان سعی میکنیم برای پدر خود پسر خوبی باشیمو در همه جا و در هر وقتی پدر خورد را سربلند و پیروز بکنیماینکار ها به مراتب پدر هارا بیشتر خوشحال میکندولی ما باز هم برای نشان دادن علاقه و توجه مان در روز پدر برای انها یک هدیه و کادو در حد توانمان میخریمو همین کار هم انهارا بسیار زیاد خوشحال میکندروز پدر روز خوبی برای قدر دانی و سپاس و تقدیر از زحماتی است

که پدر در طول روز های زندگی برای ما انجام داده استزیرا پدر شخصی است

که در زندگی خود از خیلی چیز ها گذشته تا ما به چیز هایی که میخواهیم برسیمو همیشه از خود فداکاری نشان داده استانشا روز پدر : 10 انشا در مورد پدر مناسب پایه های سوم تا هشتم

مطلب پیشنهادی: انشا با موضوع درخت 7 انشا زیبا با موضوع درخت و فوایدی که دارد برای کودک و نوجوان

انشا درمورد محیط زیست و مراقبت از محیط زیست

مقدمه : قلم را در دست می گیرم و انشایم را آغاز می کنم . خداوند مهربان نعمت های بسیاری آفریده که نمی توانم از کدام یک شروع کنم.محیط زیست یعنی جایی که زندگی می کنیم ، یعنی طبیعت زیبا که از آن بهره های زیادی می بریم .

انشا آزاد پایه نهمبنام آفریننده زیبایی ها

محیط زیست خود را باید تمیز نگه داریم ، جایی مثل خانه ، مدرسه و خیابان ، مثلا در مدرسه وقتی که خوراکی می خوریم نباید آشغال آن را روی زمین بریزیم ، بلکه باید آن را در سطل زباله بریزیم وقتی که سوار ماشین هستیم و خوراکی می خوریم یا بطری آبی را که خالی شده است ، نباید از پنجره ی ماشین به خیابان پرتاب کنیم .

ما باید به هم کلاسی های خود و یا خواهرو برادر کوچکتر خود یاد بدهیم که این مقررات را رعایت کنند که باعث آلودگی محیط زیست نشود و درباره ی درختان و گل ها هم همین طور، روی درختان نباید خراش ایجاد کنیم و یا روی آنها یادگاری بنویسیم .

اگر درختان ، پر از شاخ و برگ نباشند محیط زیست ما معنایی ندارد .و نمی توانیم از طبیعت زیبا بهره مند شوند .درباره گل ها و سبزه های داخل پارک هم همین حرف را باید زد که روی علف های هرز که داخل پارک هستند نباید نشست و آشغال نباید ریخت ، گل های زیبایی که نگهبان پارک به زحمت از آنها نگهداری می کند و آنها را آبیاری می کند ،نباید این گل ها را از ساقه جدا کرد ، چون پژمرده می شوند ولی وقتی که روی ساقه ی گل باشد ، محیط زیست ما خیلی زیبا و دلنشین می شود و ما لذّت می بریم .

تعریف محیط زیست : همه ی محیط هایی که در انها زندگی جریان دارد محیط زیست نامیده می شود .به عنوان مثال : استخر آب، یک شهر ، اقیانوس و کویر همگی انواعی از محیط زیست به حساب می آیند.هم زیستی یعنی زندگی کردن با یکدیگر و با هم زیستن اما در اکولوژی منظور از هم زیستی هر نوع ارتباط نزدیک میان دو نوع موجود زنده است .

صورت هایی از هم زیستی عبارتند از : هم سفرگی در این نوع هم زیستی یکی از افراد نه سود می برند نه زیان و دیگری سود می برد مانند رابطه چسبیدن ماهی بادکش دار ، بدون کوسه ماهی ، که ماهی بادکش دار در این رابطه سود می برد .مقدم در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل می سازند این ارتباط ها برای بقای محیط زیست بسیار لازم هستند.

کارشناسان محیط زیست هنگام بررسی مناطق زیستی را مورد مطالعه قرار می دهند . منطقه زیستی شامل موجودات زنده ، موجودات غیر زنده می باشد.اکوسیستم نام دارد و دانشی که بررسی می کند اکو سیستم ها را ، اکولوژی نام دارد .

نتیجه گیری: محیط زیست خانه پدران و مادرانمان بوده است ، اکنون خانه ماست و بعد از ما خانه فرزندان ما خواهد بود ، جایی که به آن پناه میبریم ، از آن تغذیه میکنیم و در آن رشد میکنیم و میبالیم و از آرامش آن لبریز میشویم . مراقبت از محیط زیست مراقبت از خودمان و احترام به محیط زیست و نگه داری از آن احترام به مادری است که در دامان آن بزرگ شده ایم.

مطلب مشابه: انشا در مورد مادر | چند موضوع و متن انشا با موضوع مادر برای تشکر از زحمات و تقدیر از مادر

موضوع انشا آزاد درمورد سلام

مقدمه : همه ما از بچگی شنیده ایم که سلام سلامتی می آورد اما من میخوام در این انشا در بیشتر در مورد سلام کردن با شما صحبت کنم .

انشا آزاد خاطره گوییبه نام خدا

رسول اکرم (ص)،در مورد سلام کردن فرمودند:

هنگام ملاقات با سلام گفتن همدیگر را دیدار کنید .

سلام کمترین احترام و محبتی است که هرکس می تواند نسبت به دیگران ابراز کند

و هر کس این کار را نکند بنابر این قول پیامبر اکرم (ص) ، فردی بخیل است .

پیامبر اکرم (ص) : بخیل ترین مردم کسی است که از سلام کردن خودداری کند .

یکی از تأثیرات سلام کردن از بین بردن کبر و غرور در انسان است

که باعث می شود فرد متواضع شود و تکبر را کنار بگذارد

با این کار، فرد خود را همسطح با دیگران می بیند و برای خود شخصیت دروغین و کاذب نمی سازد

و به راحتی با آنها انس می گیرد . سلام کردن باعث می شود دوستی و محبت در میان مردم برقرار شود .

از طرفی در سلام کردن باید تساوی را رعایت کرد ،

یعنی انسان ها نباید در سلام کردن به افراد دارا و ثروتمند و فقیر و ندار تفاوت قایل شوند

بلکه باید به همه به یک شیوه سلام کنند.

امام رضا (ع) می فرماید: هر کس با مسلمان فقیر روبرو شود

و به او به گونه ای سلام کند که با سلام کردن با فرد دارا تفاوت داشته باشد ،

روز قیامت هنگامی که به دیدار خدا می رود خدا از او خشمگین است .

نکته قابل توجه این است که در فرهنگ اسلامی سلام کردن به چند گروه ممنوع شده است؛

از جمله سلام کردن به کسانی که کارهای ناشایست و نامشروع انجام می دهند

مانند سلام کردن به فرد قمار باز ، شرابخوار و فرد معروف به فسق و کسانی که آشکارادست به گناه و مفسده می زنند .

زیرا سلام کردن به آنها نوعی تأیید و صحه گذاشتن بر اعمال آنها محسوب می شود

و باید در برخورد با آنها با قیافه ای گرفته و نامهربان برخورد کرد ،

ولی اگر بدانیم که با سلام کردن و احوالپرسی کردن صحیح با آنها باعث هدایت آنها خواهیم شد ، اشکالی ندارد .

و از جمله کسانی که نباید به آنها سلام کرد کسانی هستند که اگر به آنها سلام کنید ،

امکان دارد خود به مفسده بیفتید یا تأثیر نامطلوبی بر روحیه معنوی شما بگذارد ؛ مانند سلام کردن به زن جوان.

سلام کردن به غیر مسلمان و سلام کردن به کسانی که در حالتی هستند که جواب دادن برای آنها ایجاد مشکل می کند (نماز گزار ) ممنوع است .

رسول اکرم (ص) می فرمایند : نزدیک ترین مردم به خدا و رسولش ، کسی است که با سلام ، گفتارش را آغاز کند

انشا درمورد سحرخیز باش تا کامروا شوی

مقدمه : در همه فرهنگ ها و کشور ها سحرخیزی جزء رموز موفقیت شناخته میشود ، اما در فرهنگ ما سفارش ویژه ای هم در ادبیات و هم در احادیث نسبت به سحرخیزی شده است که میخواهم در این انشا بیشتر به آن بپردازم.

به نام خدا

همیشه انسان های موفق کسانی بوده اند که زودتر از همه از خواب بیدار شده اند و روز خود را زودتر از دیگران شروع کرده اند, زیرا فرصت بیشتری برای انجام امور وکارهای خود دارند و نسبت به دیگر اتفاق ها و رخدادهای روزمره مطلع تر خواهند بود .

اما انسان هایی که از خواب خود دیرتر بیدار می شود و به دنبال آن دیرتر به سراغ کارهای خود می رود علاوه بر نرسیدن به همه ی کارهای خود و تاخیر و عقب ماندگی در کارها، خستگی بیشتری را متحمل می شوند به علت آن که استرس و نگرانی بیشتری دارند با تمرکز و دقت بالا نمی توانند به کارهای خود رسیدگی کنند و به همین علت است که از زمان های قدیم تا به اکنون گوش به گوش و دهان به دهان این مثل نقل شده است تا الگوی خوبی برای همگی باشد .

از همان کودکی انسان ها این مثل گوهربار را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با سحرخیزی کامروا و پیروز در زندگی دنیوی و اخروی خود باشند زیرا چنین انسانی در زندگی خود آرامش بیشتری و استرس و نگرانی کمتری دارد و موفق تر و پرافتخارتر برای خانواده و جامعه ی خود می باشد و همچنین چنین انسانی در رحمت خداوند به رویش باز می شود و با خواندن نماز پنج گانه ی خود و اصول اسلامی در زندگی اخروی خود نیز پربارتر و سربلندتر خواهد بود.

این نکته در این درس نیز هدف آگاهی ما و موفقیت ما را به دنبال دارد و ما نیز باید آن را سرمشق زندگی خود و نسل های بعد از خود قرار دهیم تا روزی ما نیز کامروا و پیروز و موفق باشیم.

انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود

بخش آغازین (مقدمه)

همه ما روزهای خوب زیادی در زندگی داشته ایم که دوست داریم بارها و بارها تکرار شود. روزی که خواهر یا برادر کوچکترمان به دنیا آمده، روزهای شادی که دوست های صمیمی مان را پیدا کرده ایم. روزهایی که به جشن و مهمانی رفته ایم و … اما من می خواهم یک روز خاص را برای شما تعریف کنم. روزی که دوست دارم تکرار شود و تمام تلاشم را برای این کار خواهم کرد.

بخش میانی (بدنه)

من از کودکی شطرنج را از برادر بزرگترم یاد گرفتم. ابتدا برای تفریح و سرگرمی بازی می کردم اما کم کم به پیچیدگی های این بازی فکری جذاب پی بردم و تصمیم گرفتم این رشته را به شکل حرفه ای دنبال کنم. در نزدیکی ما کلاس های آموزشی چندانی پیدا نمی شد اما من با کمی فاصله در جای دوری از شهر، یک موسسه آموزشی فوق العاده با مربیان حرفه ای پیدا کردم. مسیر طولانی، تنها سختیِ این راه نبود، من تلاش بسیار زیادی برای آموختن و پیشرفت کردم و ساعت های زیادی را به تمرین و تفکر روبروی صفحه شطرنجم گذراندم. بارها باختم اما هرگز ناامید نشدم و در عوض تکنیک های پیچیده ای را یاد گرفتم.

زمانی که مسابقات استانی شطرنج شروع شد من کاملا آماده بودم. آن روز به یاد ماندنی… روزی که مدال طلا را بر گردنم انداختند، روزی که به خودم و تلاش هایم افتخار کردم و نگاه پر غرور و رضایتمندانه خانواده ام را دیدم. روزی که دوست دارم و قول می دهم تکرار شود.

مطلب مشابه: انشا در مورد مدرسه 6 انشا زیبا با موضوع مدرسه رفتن به صورت ادبی و طولانی

انشا در مورد ضرب المثل شیر تو شیر شدن کارها

مقدمه

تابستان پارسال، اواخر شهریور می‌خواستیم به مسافرت برویم و همه وسایل و لوازم را هم آماده کرده بودیم که خبر رسید پدر پیر یکی از همسایه‌های قدیمی‌مان فوت کرده است. مامان به بابا گفت: خیلی زشت است اگر قبل از راه افتادن سری به همسایه نزنیم و تسلیتی نگوییم. در همین گفتگو بودند که یکی از هممحله ای های قدیم به بابا زنگ زد که مرد حسابی پس شما کجایید؟ بهت گفته بودم که امشب عروسی پسرم است. زود به همراه خانواده آماده کنید و بیایید که نیایید ناراحت می‌شوم. بابا به مامان گفت: خیلی زشت است اگر نرویم و حداقل یک تبریک کوچک نگوییم و برگردیم. در این موقع همه به فکر فرو رفتیم که چگونه باید از این مخمصه عبور کرد؟

بدنه انشا

از آنجا که زیاد وقت نداشتیم پس از چند دقیقه مشورت به این نتیجه رسیدیم که بهتر است مامان و برادر کوچکم برای تسلیت به منزل این یکی همسایه بروند و من و بابا هم برای تبریک به منزل آن یکی همسایه. این شد که سریع در کمدها را باز کردیم و اولین لباس های مناسبی که پیدا کردیم را پوشیدیم. مامان سرتاپا مشکی پوشید و یک چادر سیاه هم روی لباس هایش انداخت و با چهره ای مغموم به راه افتاد. بابا هم یک کت سفید گل گلی داشت که اگرچه همه ما همیشه به او می‌گفتیم این لباس به درد این دوره زمانه نمی‌خورد و از مد افتاده، اما انتخاب اول و آخرش همان بود. کت مجلسی را پوشید و من هم کمی به سرو وضعم رسیدم و از خانه زدیم بیرون. دم در خانه، مامان و بابا با هم قرار گذاشتند که بیش از نیم ساعت معطل نکنند و زود برگردند. من و بابا به سمت ته کوچه رفتیم و مامان و داداش کوچیکه سر کوچه.

به خانه همسایه که رسیدیم در نیمه باز بود، اما خبری از چراغانی و بزن و بکوب نبود. پدر با لبخند در را باز کرد و گفت انگار کمی زود آمده ایم. حتما جشن هنوز شروع نشده اما اشکال ندارد، همین که تبریک بگوییم و پاکت پولِ هدیه را تقدیم کنیم حل است! بزن برویم. دست من را گرفت و با شتاب وارد سالن شدیم اما صحنه ای غیر مترقبه انتظارمان را می‌کشید.

خانواده عزادار همسایه دور تا دور اتاق با لباس های سیاه نشسته بودند و آرام آرام اشک می‌ریختند. در همین موقع زن همسایه که با یک سینی شربت از آشپزخانه بیرون آمد تا از اقوام داغدیده شوهرش پذیرایی کند، چشمش به کت گل گلی بابا و لباس های رنگی رنگی مجلسی من افتاد، جیغی کشید و سینی از دستش افتاد. بابا که هول کرده بود گفت خدا بد نده، تا باشه از این مجالس!!

شیر تو شیری شده بود و همه مجلس بهم ریخته بود. بی سر و صدا در شلوغی از خانه همسایه بیرون آمدیم و با سرافکندگی به خانه برگشتیم. اما جلوی خانه، مادر را دیدیم که رنگش به قرمزی لبو شده بود و داشت لبش را گاز می‌گرفت. داداش کوچیکه تا ما را دید گفت: مامان تو عروسی پسر همسایه هول کرد و جلوی خانواده عروس به داماد گفت: غم آخرتون باشه! عروسی بهم ریخت ناجور…

شما چیکار کردین خونه ی اون یکی همسایه؟ چرا قیمه ها رو ریختین تو ماستا؟

نتیجه

آن شب با شرمندگی تمام ساک‌مان را بستیم و فردا صبح زود قبل از اینکه همسایه ها بیدار شوند و چشمشان به ما بیفتد راهی سفر شدیم. در راه به شهرهای دیگری که می‌توانستیم در آن ها زندگی کنیم بدون اینکه کسی خاطره ای از شیر تو شیر شدن کارها و بهم ریختن عزا و عروسی مردم از ما به خاطر بیاورد، فکر کردیم. البته به نتیجه ای نرسیدیم و پس از یک هفته مسافرت، در حالی که مغزمان کمی استراحت کرد و فکرمان باز شد برگشتیم تا سر فرصت برای عذرخواهی، خدمت همسایه های محترم برسیم.

انشا درباره آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

مقدمه

تا به حال به زیبایی های آفرینش فکر کرده اید و از خود پرسیده اید که پروردگار چرا کره زمین را آفریده تا ما و همه موجودات دیگر در آن زندگی کنیم؟ یا تا به حال فکر کرده اید هر کدام از ما چه وظایفی نسبت به این جهان دارد؟

بدنه

امروزه ما می‌توانیم دید وسیع تری به تمام جهان داشته باشیم. نه تنها می توانیم دور و بر خود را خوب ببینیم و درباره ویژگی های محیط اطرافمان اطلاعات کسب کنیم، بلکه با رسانه هایی مثل تلویزیون و اینترنت به راحتی می‌توانیم تصاویری از دورترین نقاط دنیا را هم به چشک ببینیم و درباره هر جایی مطالعه کنیم.

دنیای رنگارنگ با جلوه هایی از طبیعت و آب و هوای متفاوت، انسان هایی با چهره ها و رنگ پوست های مختلف و موجودات عجیب در زمین و هوا و دریا، به هر چه نگاه کنیم، قدرت و علمی بی نهایت را حس می‌کنیم که نشان از آفرینندۀ جهان هستی دارد.

چنین خداوند توانا و دانایی که این جهان پیچیده و منظم را آفریده است، می تواند در چشم بر هم زدنی همه چیز را از میان بردارد یا تغییر و تحولی عظیم در دنیا به وجود بیاورد.

کسی که هر روز زیبایی ها و عجایب این دنیا را می بیند و از خداوند بابت اینهمه نعمت، از توان نفس کشیدن تا هر چیزی که تجربه ای بی مانند از زندگی کردن است، سپاسگزاری نکند و به قدرت پروردگار اعتراف نکند، انسان بی وجدان و کور دلی است که لذت زیستن را درک نکرده و ارزش هیچ چیز را درک نکرده است.

نتیجه

وقتی به عظمت جهان هستی بنگریم، کوچکی خود را در برابر اینهمه عظمت متوجه می شویم. آن وقت بدون غرور و تکبر، قدر این زندگی را خواهیم دانست و از کارهای ناشایست دوری خواهیم کرد.

متن شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است 

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهارخوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل استدل ندارد کـه ندارد بـه خداوند اقرار

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجودهر کـه فکرت نکند نقش بـود بـر دیوار

کوه و دریـا و درختان همه در تسبیح اندنه همه مستمعی فهم کند این اسرار

برت هست که مرغان سحر می گویندآخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار ؟

تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیشحیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

که تواند که دهد میوه ی الوان از چوب؟یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟

عقل حیران شود از خوشه ی زرّین عنبفهم عـاجـز شود از حقّـه ی یـاقوت انـار

پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیزماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار

تـا قیامت سخن انـدر کـرم و رحـمت اوهمه گویند و یـکی گفته نیایـد ز هـزار

نعمتت بـار خـدایـا زعـدد بیرون استشکر انعام تـو هـرگز نـکند شکـر گـزار

سعدیا راست‌رُوان گوی سعادت بردندراستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

مطلب مشابه: انشا با موضوع پاییز 5 انشا جدید و کوتاه در باره فصل خزان با مقدمه، بند و نتیجه گیری

انشا درباره درخت به روش پرسش سازی

به گیاهان بزرگ چوبی با عمر طولانی، درخت می‌گویند. در واقع درخت‌ها تنها گیاهانی هستند که از آن‌ها چوب به دست می‌آید. درختان را می‌توان به دو دستهٔ همیشه‌ سبز و خزان‌کننده تقسیم کرد.

درختان مهم‌ترین عامل زندگی انسان‌ها هستند، چرا که دی اکسیدکربن را از جو زمین گرفته و اکسیژن تولید می‌کنند و به ما انسان ها هدیه می‌دهند. در واقع درختان با ساخت اکسیژن (که از اساسی‌ترین نیاز‌های حیات انسان و حیوان است) و متقابلا جذب گاز‌های سمی از جمله گازکربنیک؛ باعث بقا و ادامه زندگی انسان و حیوان می‌شوند.

از دیگر فواید درختان برای محیط زیست این است که آب را به چرخه طبیعت بازمی‌گردانند و کیفیت خاک را بهبود می‌بخشند. همچنین مقادیر زیادی از گرد و غبار موجود در اتمسفر را جذب می‌کنند. درختان همیشه سبز همچون سرو، کاج، سدر و برخی گونه‌های اکالیپتوس و بلوط، می‌توانند گرد و غبار و سایر آلودگی‌های موجود در هوا را بر روی سطح برگ خود جذب کنند. برخی درختان نیز موادی از خود در هوا پخش می‏‌کنند که باعث از بین رفتن بسیاری از باکتری‌ها و قارچ‌های تک سلولی و برخی از حشرات مضر می‌‏شود.

همچنین میوه درختان نقش موثری در سلامت تغذیه انسان و تأمین ویتامین‌های مورد نیاز آدمی دارند. امروزه ثابت شده که انسان اولیه از میوه و برگ درختان، گذران زندگی می‌کرده است. فواید گیاه و گیاه‌خواری که در متون دینی و طبی، به آن بسیار توصیه‌ شده نیز امروزه به اثبات رسیده است.

درخت یکی از مهم‌ترین عناصر زندگی بشر است. از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می‌شود و منابع تأمین کننده محصولاتی نظیر وسایل چوبی، مبلمان، لوازم التحریر (کاغذ، انواع مدادهای مختلف) ‌الوار و هزاران محصول دیگر محسوب می‌شود و از سوی دیگر به منزله ریه‌های یک شهر تلقی شده و نقش مهمی را در تأمین سلامت اعضای جامعه ایفا می‌کند.

وجود درخت ها در زندگی اجتماعی و روحیه ما نیز تاثیر مثبت دارد. ما با نگاه به درختان، به آرامش، سبکبالی و حس زندگی می رسیم. تحقیقات نشان داده که حتی بیشتر بیماران پس از عمل جراحی و یا بیماران قلبی، اگر در بیمارستان در اتاقی با منظره ای رو به طبیعت و درختان بستری شوند، بهبود آنها سریع تر خواهد بود.

وظیفه ما در برابر درختان، کاشت و پرورش آن‌ها و مراقبت از درختان است. قطع، شکستن و آسیب زدن به درختان عواقب بی شماری برای انسان و طبیعت در پی خواهد داشت. در شرایطی که آلاینده‌ها و گازهای مهلک و خطرناکی نظیر دی اکسید کربن در هوای شهرها فزونی یافته و سلامت افراد را تهدید می‌کند و افزایش هرچه بیشتر این مواد آلاینده کاهش میزان اکسیژن در هوا را سبب می‌شود، درخت و درختکاری راه حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی‌های مذکور به شمار می‌آید.

در ایران 15 اسفند؛ روز درختکاری است. در این روز مردم نیز به کاشتن درخت تشویق می‌شوند. ا پانزده اسفند را به عنوان روز درخت کاری جشن می‌گیریم تا هرگز فراموش نکنیم درختان این زیبایی‌های خلقت چقدر مفید هستند و هر کس باید حداقل یک نهال بکارد تا دیگران نیز بتوانند از این نعمت خدادادی استفاده کنند. با کاشت درختان سازگار با وضعیت جوی ایران و با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی خشک و کم باران اغلب مناطق کشور، می‌توان محیط زیست را لطیف و با طراوت کرد.

یک انشا

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب